معنی فارسی checkin

A2

عمل ورود به یک مکان خاص، مانند هتل یا فرودگاه، معمولاً با تأیید هویت.

The act of registering your arrival at a hotel or airport.

example
معنی(example):

بعد از فرود پروازم، به هتل چک‌این می‌کنم.

مثال:

I will check in at the hotel after my flight lands.

معنی(example):

فراموش نکنید که برای پروازتان آنلاین چک‌این کنید.

مثال:

Don't forget to check in for your flight online.

معنی فارسی کلمه checkin

: معنی checkin به فارسی

عمل ورود به یک مکان خاص، مانند هتل یا فرودگاه، معمولاً با تأیید هویت.