معنی فارسی cheese-burger
A1نوعی ساندویچ شامل گوشت گاو یا مرغ که روی آن پنیر قرار دارد.
A hamburger topped with cheese, typically served in a bun.
- NOUN
example
معنی(example):
من برای ناهار یک همبرگر پنیر سفارش دادم.
مثال:
I ordered a cheese-burger for lunch.
معنی(example):
همبرگر پنیر آبدار و خوشمزه بود.
مثال:
The cheese-burger was juicy and delicious.
معنی فارسی کلمه cheese-burger
:
نوعی ساندویچ شامل گوشت گاو یا مرغ که روی آن پنیر قرار دارد.