معنی فارسی chemicked

B1

به معنای انجام فرآیند شیمیایی بر روی چیزی.

Subjected to chemical processes.

example
معنی(example):

نمونه‌ها برای تست خلوص شیمیایی شدند.

مثال:

The samples were chemicked for purity testing.

معنی(example):

در این آزمایش، نمونه‌ها به منظور تحلیل مؤلفه‌هایشان شیمیایی شدند.

مثال:

In this experiment, the samples were chemicked to analyze their components.

معنی فارسی کلمه chemicked

: معنی chemicked به فارسی

به معنای انجام فرآیند شیمیایی بر روی چیزی.