معنی فارسی cherubimical
B1مربوط به فرشتگان بزرگتر، به طور خاص در اصطلاحات مذهبی و هنری.
Relating to cherubim, emphasizing grace and divinity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویژگیهای چروبی او توسط همه کسانی که او را دیدند تحسین شد.
مثال:
Her cherubimical features were admired by all who saw her.
معنی(example):
گروه آواز به شکلی چروبی خواند، فضا را با صدای خالص پر کرد.
مثال:
The choir sang in a cherubimical way, filling the space with a pure sound.
معنی فارسی کلمه cherubimical
:
مربوط به فرشتگان بزرگتر، به طور خاص در اصطلاحات مذهبی و هنری.