معنی فارسی chi-square

C1

آزمون آماری برای بررسی اینکه آیا اختلاف بین دو یا چند گروه نتیجه‌ای از تصادف است یا نشانه‌ای از یک رابطه واقعی.

A statistical test used to determine if there is a significant association between two categorical variables.

noun
معنی(noun):

A test statistic used in the chi-square test.

example
معنی(example):

آزمون کای-مربع به تعیین اینکه آیا ارتباط معناداری بین دو متغیر دسته‌ای وجود دارد، کمک می‌کند.

مثال:

The chi-square test helps determine if there is a significant association between two categorical variables.

معنی(example):

ما از روش کای-مربع برای تجزیه و تحلیل داده‌های نظرسنجی استفاده کردیم.

مثال:

We used the chi-square method to analyze the survey data.

معنی فارسی کلمه chi-square

: معنی chi-square به فارسی

آزمون آماری برای بررسی اینکه آیا اختلاف بین دو یا چند گروه نتیجه‌ای از تصادف است یا نشانه‌ای از یک رابطه واقعی.