معنی فارسی chiasmal

B2

چیاسمال، مربوط به چیاگم و توالی متقاطع در ساختارهای ادبی.

Pertaining to or characterized by chiasm; often used to describe a specific literary structure.

example
معنی(example):

ترتیب‌های چیاسمال می‌توانند تاثیر عاطفی نوشتار را افزایش دهند.

مثال:

Chiasmal arrangements can enhance the emotional impact of writing.

معنی(example):

نویسنده از تکنیک‌های چیاسمال برای تأکید بر نکات کلیدی استفاده کرد.

مثال:

The author employed chiasmal techniques to emphasize key points.

معنی فارسی کلمه chiasmal

: معنی chiasmal به فارسی

چیاسمال، مربوط به چیاگم و توالی متقاطع در ساختارهای ادبی.