معنی فارسی chickened
B1چیکن کردن به معنای ترسیدن از انجام یک کار یا عقبنشینی به دلیل ترس.
To become afraid and decide not to do something one initially intended to.
- verb
verb
معنی(verb):
To avoid a situation one is afraid of.
example
معنی(example):
او در آخرین لحظه از رقابت فرار کرد.
مثال:
He chickened out of the competition at the last moment.
معنی(example):
او وقتی وقت صحبت در جمع بود، ترسید.
مثال:
She chickened when it was time to speak in front of everyone.
معنی فارسی کلمه chickened
:
چیکن کردن به معنای ترسیدن از انجام یک کار یا عقبنشینی به دلیل ترس.
