معنی فارسی chignoned
B1چینیون، نوعی مدل موی گرهخورده که معمولاً در بالای گردن جمع میشود.
A hairstyle in which the hair is gathered into a knot or bun at the back of the head.
- OTHER
example
معنی(example):
او موهایش را برای عروسی به صورت چینیون درست کرد.
مثال:
She styled her hair in a chignon for the wedding.
معنی(example):
چینیون با شکوه او را بسیار باوقار جلوه داد.
مثال:
The elegant chignon made her look very sophisticated.
معنی فارسی کلمه chignoned
:
چینیون، نوعی مدل موی گرهخورده که معمولاً در بالای گردن جمع میشود.