معنی فارسی child-centred
B2روش یا فلسفهای که در آن نیازها و علایق کودکان در مرکز توجه قرار میگیرد.
An approach that focuses on the needs and interests of children.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مدرسه از یک رویکرد کودکمحور در آموزش استفاده میکند.
مثال:
The school uses a child-centred approach to education.
معنی(example):
فعالیتهای کودکمحور رشد سالم را برای بچهها تحریک میکند.
مثال:
Child-centred activities promote healthy development for kids.
معنی فارسی کلمه child-centred
:
روش یا فلسفهای که در آن نیازها و علایق کودکان در مرکز توجه قرار میگیرد.