معنی فارسی child-rearing
B1فرایند تربیت و پرورش کودکان به منظور رشد صحیح آنها.
The process of bringing up a child.
- NOUN
example
معنی(example):
پرورش کودک ممکن است چالشبرانگیز و در عین حال رضایتبخش باشد.
مثال:
Child-rearing can be challenging yet rewarding.
معنی(example):
آنها کتابهایی درباره تکنیکهای پرورش کودک میخوانند.
مثال:
They read books on child-rearing techniques.
معنی فارسی کلمه child-rearing
:
فرایند تربیت و پرورش کودکان به منظور رشد صحیح آنها.