معنی فارسی childishly

B1

به طور کودکانه، زمانی که کسی به طرز غیر بالغ یا غیر منطقی عمل کند.

In a manner that is typical of a child; immaturely.

adverb
معنی(adverb):

In a childish manner.

example
معنی(example):

او در حین بحث به طور کودکانه رفتار کرد.

مثال:

He acted childishly during the argument.

معنی(example):

او به طور کودکانه به جوک خندید.

مثال:

She giggled childishly at the joke.

معنی فارسی کلمه childishly

: معنی childishly به فارسی

به طور کودکانه، زمانی که کسی به طرز غیر بالغ یا غیر منطقی عمل کند.