معنی فارسی childminded

B1

شخصی که به صورت مثبت و با نگرش کودکانه به مسائل می‌نگرد و تعامل مثبتی با کودکان دارد.

A person who has a playful or child-like mind, showing an affinity towards children.

verb
معنی(verb):

To look after children while their parents are absent.

example
معنی(example):

او شخصی با ذهن کودکانه است که عاشق کار با بچه‌هاست.

مثال:

She is a childminded person who loves to work with kids.

معنی(example):

رویکرد کودکانه او باعث محبوبیت زیادش در میان بچه‌ها شده است.

مثال:

His childminded approach makes him very popular among children.

معنی فارسی کلمه childminded

: معنی childminded به فارسی

شخصی که به صورت مثبت و با نگرش کودکانه به مسائل می‌نگرد و تعامل مثبتی با کودکان دارد.