معنی فارسی chill factor

B2

معیاری برای توصیف احساس سرما در دماهای سرد، که به خاطر باد یا رطوبت افزایش می‌یابد.

A measure of how cold it feels due to temperature and wind.

example
معنی(example):

عامل سردی امروز باعث می‌شود که احساس سرما بیشتری کنیم.

مثال:

The chill factor today makes it feel much colder.

معنی(example):

باد می‌تواند عامل سردی را به‌طور قابل‌توجهی افزایش دهد.

مثال:

Wind can increase the chill factor significantly.

معنی فارسی کلمه chill factor

: معنی chill factor به فارسی

معیاری برای توصیف احساس سرما در دماهای سرد، که به خاطر باد یا رطوبت افزایش می‌یابد.