معنی فارسی chimin
B1چیمین، میوهای کوچک و شیرین که معمولاً در مناطق گرمسیری رشد میکند.
A small, sweet fruit typically found in tropical regions.
- NOUN
example
معنی(example):
چیمین میوهای کوچک و شیرین از درختی گرمسیری است.
مثال:
A chimin is a small, sweet fruit from a tropical tree.
معنی(example):
او چیمین را از بازار محلی خرید.
مثال:
She picked chimin from the local market.
معنی فارسی کلمه chimin
:
چیمین، میوهای کوچک و شیرین که معمولاً در مناطق گرمسیری رشد میکند.