معنی فارسی chiminea
B1شعله‌پذیر کوچک‌تری که برای گرما و روشنایی در فضای باز استفاده می‌شود.
A freestanding fireplace for outdoor use.
- noun
noun
معنی(noun):
A Mexican outdoor oven with bulbous body and usually a vertical smoke vent or chimney.
example
معنی(example):
چیمینئا برای گردهمایی شب روشن شد.
مثال:
The chiminea was lit for the evening gathering.
معنی(example):
آنها از کباب کردن مارشمالوها در چیمینئا لذت بردند.
مثال:
They enjoyed roasting marshmallows in the chiminea.
معنی فارسی کلمه chiminea
:
شعله‌پذیر کوچک‌تری که برای گرما و روشنایی در فضای باز استفاده می‌شود.
