معنی فارسی chimopelagic
B1اشاره به محیطهای دریایی در عمق که نور وجود ندارد.
Referring to the deep-sea environment where light is absent.
- OTHER
example
معنی(example):
منطقه کیموپلژیک بخشی از اقیانوس است که نور به آن نفوذ نمیکند.
مثال:
The chimopelagic zone is a part of the ocean where light does not penetrate.
معنی(example):
دانشمندان مناطق کیموپلژیک را برای درک زندگی دریایی بررسی میکنند.
مثال:
Scientists explore chimopelagic areas to understand marine life.
معنی فارسی کلمه chimopelagic
:
اشاره به محیطهای دریایی در عمق که نور وجود ندارد.