معنی فارسی chimus

B1

یک نوع حیوان خاص که معمولاً در نواحی گرمسیری زندگی می‌کند.

A type of organism found primarily in tropical areas, known for its vibrant colors.

example
معنی(example):

چی‌موها معمولاً در مناطق استوایی یافت می‌شوند.

مثال:

Chimus are often found in tropical regions.

معنی(example):

چی‌موها رنگ‌های زنده‌ای دارند که توجه را جلب می‌کند.

مثال:

The chimus have vibrant colors that attract attention.

معنی فارسی کلمه chimus

: معنی chimus به فارسی

یک نوع حیوان خاص که معمولاً در نواحی گرمسیری زندگی می‌کند.