معنی فارسی chin-wagged

B1

فعل گذشته به معنای انجام یک گفتگو غیررسمی و دوستانه.

Past tense of chin-wag, referring to having had an informal chat.

example
معنی(example):

او دیشب با همسایه‌اش گفتگو کرد.

مثال:

He chin-wagged with his neighbor last night.

معنی(example):

او مدتی درباره آب و هوا گفتگو کرد.

مثال:

She chin-wagged about the weather for a while.

معنی فارسی کلمه chin-wagged

: معنی chin-wagged به فارسی

فعل گذشته به معنای انجام یک گفتگو غیررسمی و دوستانه.