معنی فارسی chincough

A2

نوعی سرفه، به ویژه در کودکان، به دلیل بیماری‌های ریوی یا سایر علل.

A cough that occurs especially in children, often due to respiratory infections.

example
معنی(example):

چینکاف می‌تواند برای کودکان بسیار آزاردهنده باشد.

مثال:

Chincough can be quite bothersome for children.

معنی(example):

اگر چینکاف ادامه داشت، باید به پزشک مراجعه کرد.

مثال:

A doctor should be consulted if chincough persists.

معنی فارسی کلمه chincough

: معنی chincough به فارسی

نوعی سرفه، به ویژه در کودکان، به دلیل بیماری‌های ریوی یا سایر علل.