معنی فارسی chipmaker

B2

شرکتی که وسایل الکترونیکی و چیپ‌های کامپیوتری تولید می‌کند.

A company or manufacturer that produces computer chips.

noun
معنی(noun):

A company that manufactures integrated circuit chips.

example
معنی(example):

تولید کننده چیپس امسال یک خط محصول جدید راه اندازی کرد.

مثال:

The chipmaker launched a new product line this year.

معنی(example):

بسیاری از تولیدکنندگان چیپس در بازار فناوری رقابت می‌کنند.

مثال:

Many chipmakers are competing in the technology market.

معنی فارسی کلمه chipmaker

: معنی chipmaker به فارسی

شرکتی که وسایل الکترونیکی و چیپ‌های کامپیوتری تولید می‌کند.