معنی فارسی chipset
B2مجموعه‌ای از مدارهای الکترونیکی در یک دستگاه که وظیفه مدیریت و کنترل ارتباط‌ها را در آن بر عهده دارد.
A collection of electronic circuits that manage data transfer between the processor and other components in a computer system.
- noun
noun
معنی(noun):
A group of integrated circuits ("chips") that are designed to work together, and are usually marketed as a single product.
example
معنی(example):
چیپست ارتباط بین اجزای کامپیوتر را کنترل می‌کند.
مثال:
The chipset controls communication between the computer's components.
معنی(example):
به‌روزرسانی چیپست می‌تواند عملکرد یک کامپیوتر شخصی را افزایش دهد.
مثال:
Upgrading the chipset can enhance the performance of a PC.
معنی فارسی کلمه chipset
:
مجموعه‌ای از مدارهای الکترونیکی در یک دستگاه که وظیفه مدیریت و کنترل ارتباط‌ها را در آن بر عهده دارد.
