معنی فارسی chit-chatted
B1چتهای غیررسمی و کوتاه بین افراد، معمولاً برای گذراندن وقت و ایجاد ارتباطات اجتماعی.
To engage in casual or informal conversation.
- verb
verb
معنی(verb):
To engage in small talk, to discuss unimportant matters.
example
معنی(example):
آنها درباره برنامههای آخر هفته خود گپ زدند.
مثال:
They chit-chatted about their weekend plans.
معنی(example):
در استراحت ناهار، درباره فیلمهای مورد علاقهمان گپ زدیم.
مثال:
During the lunch break, we chit-chatted about our favorite films.
معنی فارسی کلمه chit-chatted
:
چتهای غیررسمی و کوتاه بین افراد، معمولاً برای گذراندن وقت و ایجاد ارتباطات اجتماعی.