معنی فارسی chlored
B1کلرینه کردن، عملی که در آن از کلر برای تصفیه آب یا بهداشتی کردن استفاده میشود.
To treat with chlorine, typically for purification or sanitation purposes.
- VERB
example
معنی(example):
شیمیدان آب را کلرینه کرد تا آن را تصفیه کند.
مثال:
The chemist chlored the water to purify it.
معنی(example):
آنها استخر را کلرینه کردند تا آن را تمیز نگه دارند.
مثال:
They chlored the pool to keep it clean.
معنی فارسی کلمه chlored
:
کلرینه کردن، عملی که در آن از کلر برای تصفیه آب یا بهداشتی کردن استفاده میشود.