معنی فارسی chlorimetric

B1

کلریمتریک، مربوط به روش‌های اندازه‌گیری مقدار کلر به کار رفته.

Relating to the measurement of chlorine concentrations.

example
معنی(example):

تحلیل کلریمتری به شناسایی سطح کلر در نمونه کمک کرد.

مثال:

The chlorimetric analysis helped identify the chlorine levels in the sample.

معنی(example):

روش‌های کلریمتری در فرآیندهای تصفیه آب ضروری هستند.

مثال:

Chlorimetric methods are essential in water treatment processes.

معنی فارسی کلمه chlorimetric

: معنی chlorimetric به فارسی

کلریمتریک، مربوط به روش‌های اندازه‌گیری مقدار کلر به کار رفته.