معنی فارسی chloroplastid
B1کلروپلاستید به اندامکی در سلولهای گیاهی اطلاق میشود که در پروسههای بیوشیمیایی کمک میکند.
An organelle in plant cells that aids in biochemical processes, including photosynthesis.
- NOUN
example
معنی(example):
کلروپلاستید نوعی اندامک است که در سلولهای گیاهی یافت میشود.
مثال:
A chloroplastid is a type of organelle found in plant cells.
معنی(example):
کلروپلاستیدها نقش کلیدی در فرایندهای تبدیل انرژی در گیاهان دارند.
مثال:
Chloroplastids play a key role in the energy conversion processes in plants.
معنی فارسی کلمه chloroplastid
:
کلروپلاستید به اندامکی در سلولهای گیاهی اطلاق میشود که در پروسههای بیوشیمیایی کمک میکند.