معنی فارسی chokey
B1 /ˈtʃəʊki/چوکی، حالتی از احساس خفگی یا تنگی نفس، معمولاً به خاطر اضطراب یا ترس.
A feeling of tightness in the throat that may affect breathing, often due to stress or anxiety.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Reminiscent of choking.
example
معنی(example):
دانش‌آموز در طول امتحان به خاطر اضطراب احساس خفگی کرد.
مثال:
The student felt chokey during the test because of anxiety.
معنی(example):
او از یک شیء خفگی برای تسهیل تنفسش زمانی که ناراحت بود استفاده کرد.
مثال:
She used a chokey to help her breathe easier when she was upset.
معنی فارسی کلمه chokey
:
چوکی، حالتی از احساس خفگی یا تنگی نفس، معمولاً به خاطر اضطراب یا ترس.
