معنی فارسی chorussed
B1بهصورت جمعی و هماهنگ آواز خواندن، معمولاً توسط گروهی از خوانندگان.
Sang together in harmony, often used to describe a group performance.
- VERB
example
معنی(example):
خوانندگان در طول کنسرت بهصورت زیبا آواز خواندند.
مثال:
The singers chorussed beautifully during the concert.
معنی(example):
آنها آهنگ محبوبشان را بهطور مشترک در این رویداد خواندند.
مثال:
They chorussed their favorite song together at the event.
معنی فارسی کلمه chorussed
:
بهصورت جمعی و هماهنگ آواز خواندن، معمولاً توسط گروهی از خوانندگان.