معنی فارسی chrismatite
B1کریسماتی به افراد یا فرهنگی اشاره دارد که به آیینهای خاص مسح و عبادت وابستهاند.
Relating to individuals or communities that partake in specific anointing rituals or traditions.
- NOUN
example
معنی(example):
اجتماع کریسماتیها برای جشن گرد هم آمدند.
مثال:
The chrismatite community gathered for the festival.
معنی(example):
بسیاری از خانوادهها بخشی از سنت کریسماتی در این منطقه هستند.
مثال:
Many families are part of the chrismatite tradition in this area.
معنی فارسی کلمه chrismatite
:
کریسماتی به افراد یا فرهنگی اشاره دارد که به آیینهای خاص مسح و عبادت وابستهاند.