معنی فارسی chromed
B1کرومکاری به معنی پوشاندن یا روکش کردن یک سطح با لایهای از کروم برای زیبایی و جلوگیری از زنگزدگی است.
Coated with chromium, a shiny metallic finish often used for aesthetic and protective purposes.
- verb
verb
معنی(verb):
To plate with chrome.
معنی(verb):
To treat with a solution of potassium bichromate, as in dyeing.
example
معنی(example):
سطح کرومی ماشین در نور خورشید درخشید.
مثال:
The chromed surface of the car gleamed in the sunlight.
معنی(example):
او دوچرخه کرومی خود را که به شدت صیقل داده شده بود، به نمایش گذاشت.
مثال:
He showed off his chromed bicycle that was polished to a shine.
معنی فارسی کلمه chromed
:
کرومکاری به معنی پوشاندن یا روکش کردن یک سطح با لایهای از کروم برای زیبایی و جلوگیری از زنگزدگی است.