معنی فارسی chromic
B2کرومیک، صفتی است مربوط به عنصر کروم، به خصوص در حالت اکسیداسیون مشخصی.
Relating to or denoting the oxidation state of chromium in compounds.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of, relating to, or containing chromium, especially in oxidation state 3
example
معنی(example):
کرومیک اصطلاحی است که اغلب در شیمی استفاده می‌شود.
مثال:
Chromic is a term often used in chemistry.
معنی(example):
ترکیب کرومیک در آزمایشگاه مورد مطالعه قرار گرفت.
مثال:
The chromic compound was studied in the laboratory.
معنی فارسی کلمه chromic
:
کرومیک، صفتی است مربوط به عنصر کروم، به خصوص در حالت اکسیداسیون مشخصی.
