معنی فارسی chromo
B1 /ˈkɹəʊməʊ/اصطلاحی که ممکن است به ترکیبات شیمیایی یا رنگی مربوط باشد و عمدتاً در زمینههای هنری و علمی به کار رود.
A prefix or term associated with colors or chromatic compounds.
- noun
noun
معنی(noun):
A color print produced by chromolithography.
example
معنی(example):
کرومو میتواند به ترکیبات مختلف کروماتیک اشاره کند.
مثال:
Chromo can refer to various chromatic compounds.
معنی(example):
در هنرها، جوهرهای کرومو برای رنگهای روشن استفاده میشوند.
مثال:
In arts, chromo inks are used for vibrant colors.
معنی فارسی کلمه chromo
:
اصطلاحی که ممکن است به ترکیبات شیمیایی یا رنگی مربوط باشد و عمدتاً در زمینههای هنری و علمی به کار رود.