معنی فارسی chromolithographic

B1

کرومولیتوگرافیک، وصفی برای چاپ‌هایی که با تکنیک کرومولیتوگرافی ایجاد شده‌اند.

Relating to or produced by chromolithography.

example
معنی(example):

چاپ‌های کرومولیتوگرافیک رنگ‌های درخشانی را به نمایش گذاشتند.

مثال:

The chromolithographic prints showcased brilliant colors.

معنی(example):

او فرآیند کرومولیتوگرافی را در مدرسه هنر مطالعه کرد.

مثال:

He studied the chromolithographic process in art school.

معنی فارسی کلمه chromolithographic

: معنی chromolithographic به فارسی

کرومولیتوگرافیک، وصفی برای چاپ‌هایی که با تکنیک کرومولیتوگرافی ایجاد شده‌اند.