معنی فارسی chronoscopically
B2به معنای انجام چیزی با رویکردی وابسته به زمان و ترتیب آن.
In a manner that takes into account time sequencing and timeline analysis.
- ADVERB
example
معنی(example):
دادهها بهصورت کرونوسکوپی تحلیل شدند تا روندها در طول زمان شناسایی شوند.
مثال:
The data was analyzed chronoscopically to identify trends over time.
معنی(example):
آنها به مشکل بهصورت کرونوسکوپی نزدیک شدند و تأثیر هر لحظه را در نظر گرفتند.
مثال:
They approached the problem chronoscopically, considering each moment's impact.
معنی فارسی کلمه chronoscopically
:
به معنای انجام چیزی با رویکردی وابسته به زمان و ترتیب آن.