معنی فارسی chrysal
B1کریسال مرحلهای قبل از بلوغ جانداران، بهویژه حشرات، است.
A developmental stage before adulthood in some insects.
- NOUN
example
معنی(example):
کریسال مرحلهای است قبل از بلوغ در برخی حشرات.
مثال:
The chrysal is the stage before adulthood in some insects.
معنی(example):
لفتک به کریسال تبدیل شد.
مثال:
The caterpillar transformed into a chrysal.
معنی فارسی کلمه chrysal
:
کریسال مرحلهای قبل از بلوغ جانداران، بهویژه حشرات، است.