معنی فارسی churchyards

B1

محوطه بیرونی کلیسا که معمولاً برای دفن مردگان استفاده می‌شود.

An enclosed area around a church, often used as a cemetery.

noun
معنی(noun):

A patch of land adjoining a church, often used as a graveyard.

example
معنی(example):

حیاط قدیمی کلیسا، مکان صلح‌آمیزی برای تفکر بود.

مثال:

The old churchyard was a peaceful place to reflect.

معنی(example):

بسیاری از خانواده‌ها سنگ قبرهایی در حیاط کلیسا در نزدیکی خانه خود دارند.

مثال:

Many families have graves in the churchyard near their home.

معنی فارسی کلمه churchyards

: معنی churchyards به فارسی

محوطه بیرونی کلیسا که معمولاً برای دفن مردگان استفاده می‌شود.