معنی فارسی churnable
B2چرخشپذیر، توصیف ویژگی یا حالتی که در آن تغییر پذیرفتنی است.
Describing a feature or state that allows for change or flexibility.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این مدل اشتراک چرخشپذیر است و به کاربران اجازه میدهد که به راحتی برنامههای خود را تغییر دهند.
مثال:
This subscription model is churnable, allowing users to switch plans easily.
معنی(example):
خدمات چرخشپذیر مشتریان بیشتری را به خاطر انعطافپذیری خود جذب میکند.
مثال:
Churnable services attract more customers due to their flexibility.
معنی فارسی کلمه churnable
:
چرخشپذیر، توصیف ویژگی یا حالتی که در آن تغییر پذیرفتنی است.