معنی فارسی cibaries

B1

شکل‌های مختلف سیباری که در حشرات مشاهده می‌شود.

Various forms or types of cibaria observed in insects.

example
معنی(example):

سیباری‌های این حشرات بسیار منحصر به فرد هستند.

مثال:

The cibaries of these insects are quite distinctive.

معنی(example):

سیباری‌های مختلف می‌توانند نشان‌دهنده استراتژی‌های تغذیه‌ای متفاوتی باشند.

مثال:

Different cibaries can indicate various feeding strategies.

معنی فارسی کلمه cibaries

: معنی cibaries به فارسی

شکل‌های مختلف سیباری که در حشرات مشاهده می‌شود.