معنی فارسی cicatrices
B1'زخمها' جمع 'سیکاتریس' هستند و به نشانههای باقیمانده از زخمها اشاره دارند.
The plural form of cicatrice, referring to multiple scars on the skin.
- noun
noun
معنی(noun):
A scar
معنی(noun):
A scar that remains after the development of new tissue over a recovering wound or sore (also used figuratively).
example
معنی(example):
او چندین زخم از آسیبهای دوران کودکی داشت.
مثال:
She had several cicatrices from childhood injuries.
معنی(example):
زخمها داستان زندگی ماجراجویانه او را روایت میکنند.
مثال:
The cicatrices tell the story of her adventurous life.
معنی فارسی کلمه cicatrices
:
'زخمها' جمع 'سیکاتریس' هستند و به نشانههای باقیمانده از زخمها اشاره دارند.