معنی فارسی ciggy
B1اصطلاح عامیانه برای سیگار که بین جوانان رایج است.
Informal term for a cigarette.
- noun
noun
معنی(noun):
A cigarette.
example
معنی(example):
او در زمان استراحت یک سیگار درآورد.
مثال:
He took out a ciggy during the break.
معنی(example):
سیگار (ciggy) اغلب به عنوان اصطلاح عامیانه برای سیگار استفاده میشود.
مثال:
A ciggy is often slang for a cigarette.
معنی فارسی کلمه ciggy
:
اصطلاح عامیانه برای سیگار که بین جوانان رایج است.