معنی فارسی cimier

B2

کیمیر، عنصر تزئینی که معمولاً بر روی کلاه‌خودهای جنگی قرار می‌گیرد.

A decorative crest or ornament on a helmet, especially in heraldry.

example
معنی(example):

کیمیر یک عنصر تزئینی بر روی کلاه‌خود است.

مثال:

The cimier is a decorative element on a helmet.

معنی(example):

در دوران قرون وسطی، یک کیمیر معمولاً نمایان‌گر نسل خانواده بود.

مثال:

In medieval times, a cimier often represented family lineage.

معنی فارسی کلمه cimier

: معنی cimier به فارسی

کیمیر، عنصر تزئینی که معمولاً بر روی کلاه‌خودهای جنگی قرار می‌گیرد.