معنی فارسی cionectomy

B2

عمل جراحی برای برداشتن جوانه یا قلمه‌ای از یک گیاه.

The surgical removal of a cion from a plant.

example
معنی(example):

پزشک روش قیموتومی را توضیح داد.

مثال:

The doctor explained the procedure of cionectomy.

معنی(example):

پس از قیموتومی، بهبود چند هفته طول کشید.

مثال:

After the cionectomy, recovery took several weeks.

معنی فارسی کلمه cionectomy

: معنی cionectomy به فارسی

عمل جراحی برای برداشتن جوانه یا قلمه‌ای از یک گیاه.