معنی فارسی circuitous
B2 /sɚˈkjuːətəs/دور زدن، به مسیری غیرمستقیم یا پیچیده اشاره دارد که برای رسیدن به یک نقطه به جای مسیر مستقیم انتخاب میشود.
Not direct; meandering or winding; marked by devious ways of expressing something.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Not direct or to the point.
معنی(adjective):
Of a long and winding route.
example
معنی(example):
ما یک مسیر دور را انتخاب کردیم تا از ترافیک دوری کنیم.
مثال:
We took a circuitous route to avoid traffic.
معنی(example):
توضیح او دور و دشوار برای دنبال کردن بود.
مثال:
His explanation was circuitous and hard to follow.
معنی فارسی کلمه circuitous
:
دور زدن، به مسیری غیرمستقیم یا پیچیده اشاره دارد که برای رسیدن به یک نقطه به جای مسیر مستقیم انتخاب میشود.