معنی فارسی circularity
B2حالت یا کیفیت دائرهای بودن؛ به وضعیت یا ویژگی اشاره دارد که در آن چیزی به گونهای طراحی شده است که در یک مدار یا دایره شکل بگیرد.
The quality of being circular or the characteristic of having a circular shape.
- NOUN
example
معنی(example):
گردش مسیر باعث شد که دویدن برای دوندهها آسانتر شود.
مثال:
The circularity of the track made it easier for runners.
معنی(example):
گردش یک جنبه مهم در بسیاری از فرآیندهای طراحی است.
مثال:
Circularity is an important aspect of many design processes.
معنی فارسی کلمه circularity
:
حالت یا کیفیت دائرهای بودن؛ به وضعیت یا ویژگی اشاره دارد که در آن چیزی به گونهای طراحی شده است که در یک مدار یا دایره شکل بگیرد.