معنی فارسی circumdate

B1

دورتاریخی به تعیین تاریخ‌هایی اشاره دارد که یک دوره یا رویداد خاص را شامل می‌شود.

To date or mark an event that spans a specific timeframe.

example
معنی(example):

اصطلاح دورتاریخی به تاریخ‌هایی اشاره دارد که یک دوره خاص را در بر می‌گیرد.

مثال:

The term circumdate refers to a date that encompasses a certain period.

معنی(example):

ما باید رویدادهای خود را دورتاریخی کنیم تا برنامه‌ریزی بهتری داشته باشیم.

مثال:

We need to circumdate our events for better planning.

معنی فارسی کلمه circumdate

: معنی circumdate به فارسی

دورتاریخی به تعیین تاریخ‌هایی اشاره دارد که یک دوره یا رویداد خاص را شامل می‌شود.