معنی فارسی city state
B2دولت شهری، کشوری که شامل یک شهر و محوطه آن است و به عنوان یک واحد سیاسی مستقل عمل میکند.
A sovereign state that consists of a city and its dependent territories.
- noun
noun
معنی(noun):
A sovereign city, as in Ancient Greece, often part of a league of such cities.
مثال:
Singapore is the world's most populous city state.
example
معنی(example):
سنگاپور یک مثال قابل توجه از یک دولت شهری است.
مثال:
Singapore is a notable example of a city state.
معنی(example):
دولت شهری به طور مستقل از نواحی اطراف خود اداره میشد.
مثال:
The city state was governed independently from its surrounding regions.
معنی فارسی کلمه city state
:
دولت شهری، کشوری که شامل یک شهر و محوطه آن است و به عنوان یک واحد سیاسی مستقل عمل میکند.