معنی فارسی cityness
B1شهرنشینی، ویژگیهایی که یک شهر را زنده و فعال میکند.
The quality or state of being characteristic of a city.
- NOUN
example
معنی(example):
شهرنشینی منطقه مرکزی شهر آن را زنده و شاداب میکند.
مثال:
The cityness of the downtown area makes it vibrant.
معنی(example):
ما درباره شهرنشینی زندگی شهری گفتگو کردیم.
مثال:
We discussed the cityness of urban living.
معنی فارسی کلمه cityness
:
شهرنشینی، ویژگیهایی که یک شهر را زنده و فعال میکند.