معنی فارسی civ
B1شخص یا موجودی که به یک گروه یا جامعه شهری وابسته است.
A member of a city or a citizen, often used in gaming or social contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
او شخصیتی مبتنی بر شهروند در بازی است.
مثال:
He is a civ-based character in the game.
معنی(example):
جامعه شهروندان معمولاً در مورد استراتژی بحث میکند.
مثال:
The civ community often discusses strategy.
معنی فارسی کلمه civ
:
شخص یا موجودی که به یک گروه یا جامعه شهری وابسته است.