معنی فارسی civory
B2عاج، مادهای سخت و سفید به دست آمده از دندانها و عاج حیوانات، به ویژه فیلها.
A term used to describe a material made from the tusks of elephants and other animals, valued for its beauty.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند در مجسمههای خود از عاج برای نمایش ظرافت استفاده کرد.
مثال:
The artist used civory in her sculptures to depict elegance.
معنی(example):
عاج معمولاً به دلیل جذابیت زیباییاش مورد توجه قرار میگیرد.
مثال:
Civory is often sought after for its aesthetic appeal.
معنی فارسی کلمه civory
:
عاج، مادهای سخت و سفید به دست آمده از دندانها و عاج حیوانات، به ویژه فیلها.