معنی فارسی cladded
B1پوشش داده شده، به حالتی اشاره دارد که چیزی با ماده ای دیگر پوشانده شده باشد.
Being covered or dressed with a material, especially for protection or decorative purposes.
- verb
verb
معنی(verb):
(past tense clad) To clothe.
معنی(verb):
(past tense clad or cladded) To cover (with insulation or another material); to surround, envelop.
معنی(verb):
(figuratively) To imbue (with a specified quality)
example
معنی(example):
دیوارها با چوب پوشش داده شده بودند تا ظاهری روستایی داشته باشند.
مثال:
The walls were cladded in wood for a rustic look.
معنی(example):
او آلومینیوم پوشش داده شده را برای نمای ساختمان انتخاب کرد.
مثال:
He chose cladded aluminum for the building's exterior.
معنی فارسی کلمه cladded
:
پوشش داده شده، به حالتی اشاره دارد که چیزی با ماده ای دیگر پوشانده شده باشد.