معنی فارسی clamorsome
B1دارای سر و صدای زیاد و آشفته، که به راحتی میتواند توجه را جلب کند.
Characterized by a loud and noisy demeanor.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت آشفته تظاهرات باعث شد که سخت بشود شنید.
مثال:
The clamorosome nature of the protest made it hard to hear.
معنی(example):
او به خاطر نظرات آشفته و پر سر و صدایش در گفتگوها شناخته شده بود.
مثال:
He was known for his clamorsome opinions in discussions.
معنی فارسی کلمه clamorsome
:
دارای سر و صدای زیاد و آشفته، که به راحتی میتواند توجه را جلب کند.